سازمان یادگیرنده Learning Organization

تقریبا میتوان گفت که تمامی موسسین و مدیران سازمانها، رسیدن به شرایط زیر را برای سازمانشان خواهانند:

  • سازمانشان بهترین عملكرد را داشته باشد.
  • كيفيت محصول یا خدماتشان برای مشتریانشان بهترین باشد.
  • مزیت رقابتی بهتری نسبت به همکاران و سازمانهای مشابه خود داشته باشند.
  • کارکنان متعهد و قوی در اختیار داشته باشند
  • در برابر تغييرشرایط داخلی و خارجی شرکت انعطاف پذیر باشند و همچنین، واقعيتهای بیرون و درون سازمان را به خوبی ببینید.

اما، بدیهی است که هیچ سازمانی نمی­تواند یک شبه به تمام این خصوصیات دست یابد.

سازمانها نیاز به یادگیری­های زیادی دارند، در بسترهای آموزش، برنامه ریزی و استراتژی های مختلف و تغییر افکار و کردار.

دردنیای امروزی تغییرات و دگرگونی­ها خیلی سریع اتفاق میافتند، بسیار سریعتر از تصورات افراد. تنها راه غلبه بر این تغییرات و ماندن در دنیای رقابت، یادگیری است. یادگیری تمام مهارتها و علوم فوق الذکر است که رشد شخصی و سازمانی ایجاد میکند.

پیتر دراکر معتقد است هرگاه یادگیری را متوقف کنیم زندگی متوقف میشود.

در سازمانها نیز به همین صورت است و كليد موفّقيت­های سازمانی، دانش است زيرا ارزش از طريق نوآوری و توليد ايجاد می شود و هر دو در گرو به كارگيری دانش است. به همین دلیل است كه از دهه1990 ، يادگيری به مثابه توانمندی معطوف به پيشرفت مطرح شده است.

 از ديدگاه پيتر سنگه:

يادگيری، افراد را برای خلاقيت توانا می سازد

 بنابراين برای سازمان يادگيرنده، ماندن در دنیای کسب و کار، هدف اصلی نیست بلکه شعار این نوع سازمانها تواضع در یادگیری و سخاوت در آموزش میباشد. درسازمانهای یادگیرنده ارزش اصلی، حل مساله میباشد.

 هرکسب و کاری می تواند موفق باشد به شرطی که استعداد و توانایی فردی را با ارزش بداند و آنرا به حد کمال برساند (پیتر سنگه)

برای بررسی خصوصیات یک سازمان یادگیرنده ابتدا به بیان بعضی کلمات کلیدی و پرکاربرد می پردازیم:

 يادگيری را می توان اين گونه تعريف كرد:

هر گونه تغييرات نسبتاً دائمی در رفتار كه در اثر يك تجربه مستقيم يا غير مستقيم ايجاد می شود.

در تعریف یادگیری نکات مهم زیر حائز اهمیت هستند:

  • يادگيری تغييری است كه براثر تجربه يا آموزش در رفتار موجود زنده پديد می­آيد.
  • يادگيری واقعی در قلب و ذهن افراد نفوذ می­كند و موجب آگاهی و تغيير رفتار می شود.
  • از طريق يادگيری است که انسانها خود را دوباره خلق می­كنند و به انجام كارهايی كه تاكنون نتوانسته اند، توانمند می­شوند.  از این طریق، فرد میتواند ارتباط مؤثری با جهان بیرون از ذهن را فراهم سازد و  میتواند توانايی خلاقيت و نوآوری­هایش را افزایش دهد.

 سازمان یادگیرنده سازمانی است که انعطاف پذیری، قوه ابتکار و توانایی آینده نگری و نوآوری را پرورش میدهد و همچنین با سیستمهای جدید، سازگاری پیدا می کند. (پیتر سنگه)

در یادگیری، فرد هر لحظه در حال یادگیری از اتفاقات اطرافش میباشد و یادگیری هر فرد به نوع برداشت شخص از آن اتفاق بستگی دارد.

 در سازمانهای موفق همه كاركنان آن، برای بالا بردن توانمندی خود میكوشند و مدام در حال آموزش و یادگیری هستند و وظيفه مديران این سازمانها، فراهم کردن شرايط مناسب برای اين روند آموزشی است.

امروزه بسياری از مديران ارشد سازمانها به این آگاهی رسیده ­اند که برای  بهبود و پيشرفت سازمان و کارکنان میبایست به طور مداوم، يادگيری در سازمان انجام پذیرد. آنها به این آگاهی رسیده اند که يادگيری يك پديده سيستمی است. چنانچه افراد در سازمان تغيير كنند آن اطلاعات و آگاهی درآن سازمان پا بر جا میماند.

در یادگیری، شما هر لحظه در حال یادگیری از اتفاقهای اطرافتان هستید و یادگیری هر فرد به نوع برداشت شخص از آن اتفاق بستگی دارد.

ادوين و همكارانش يادگيری سازمانی را، ظرفيت سازمان برای ايجاد و بهبود عملكرد بر اساس تجربه تعريف می كنند.

آموزش :

زمانیکه فرد یا گروهی با یک هدف و چارچوب مشخص، در مورد موضوعی شروع به یادگیری می کنند و در مرحله اجرا و ارزیابی نتایج آن نیز طبق هدف و روند خاصی حرکت میکنند، به اصطلاح میگوییم آموزش انجام پذیرفته است.

آموزش و يادگيری دو اصل اساسی جهت توسعه فردی، سازمانی و جامعه محسوب می شوند.

 حافظه سازمانی

حافظه سازمانی به مانند یک مخزنی است كه در آن تمام داده ها، اطلاعات، تجربه ها، مهارتها، ارتباطات و هرچیزی که بتوان در آینده کاربردی باشد را ذخیره میکنند.

خصوصیات سازمانهای یادگیرنده از دید پیتر سنگه:

1- سازمانهایی فعال و آینده نگر هستند. یادگیری مداوم، اشتباهات رو دور میکند.

2- پر انرژی هستند. روی کار گروهی و مشترک تاکید دارند.

3- ثمر بخش هستند چون کل اعضا گروه در حال یادگیری هستند. هر عضو می تواند نقاط قوت هر عضو دیگری را تامین کند تا به تولید محصول بهتر منجر شود.

4- اشتراک گذاری در آنها صورت میگیرد. دانش و محصول مشترک بسیار مهم است، برقراری ارتباط و اشتراک گذاری استعدادها گروه را به سمت پیشرفت سوق میدهد.

5 – خلاق هستند. آنها در مسیر، راههای واقعا موثر گام برمیدارند.

به خاطر وجود ناتوانی در یادگیری، عمر تعداد کمی از شرکتها حتی به نصف عمر هر شخص نمیرسد. خیلی از آنها پیش از رسیدن به چهل سالگی میمیرند. ” پیتر سنگه”

پیتر سنگه درکتاب پنجمین فرمان، پنج اصل اساسی را در سازمانهای یادگیرنده بیان میکند که به نهادینه کردن آن، بین اعضاء نیاز دارند.

بسیار مهم است که سازمانهای یادگیرنده، پنج فرمان را یاد بگیرند.

1- قابلیتهای شخصی: قابلیتهای فردی چیزی فراتر از مهارتهای اکتسابی است و قدرت رقابت می باشد. وارن بافت، با سبک ساده­ ی خود در بین جمعی از دانشجویان دانشگاه نبراسکا گفتگویی داشت. ایشان به دانشجویان میگوید: شاید من از شما بیشتر پول دربیاورم، اما پول تفاوتی بین ما ایجاد نمیکند. اگر تفاوتی بین من و شما وجود داشته باشد ممکن است به سادگی این باشد که من هر روز بیدار میشوم و این شانس را دارم که کاری را انجام میدهم که دوست دارم، هر روز. اگر می خواهید چیزی از من یاد بگیرید این بهترین توصیه ای است که می توانم به شما میکنم. در واقع وارن بافت معتقد است شهرتش به عنوان بزرگترین سرمایه گذار دنیا به خاطر توانایی اش در ایفای نقشی است که توانمندی های ویژه اش را به کار گرفته و شکوفا میکند.

یک سازمان بزرگ نه تنها باید این حقیقت را بپذیرد که هر کارمندی متفاوت است ، بلکه باید از این تفاوتها بهره ببرد. سازمان یادگیرنده میتواند با تغییر روش انتخاب ، پرورش و هدایت حرفه ی افرادش، تمام تشکیلاتش را حول توانمندی های هر فرد بسازد. (کشف توانمندیها، باکینگهام و کلیفتون)

2- مدلهای ذهنی: الگوهایی که در ذهن کارکنان یک سازمان شکل میگیرد بسیار حائز اهمیت است. هر چقدر فرد سابقه کار بیشتری داشته باشد، الگوهای ذهنی او عمیق تر بوده و بر روی فعالیتهایش تاثیرگذار است. این الگوها در تصمیم گیری ها بسیار موثر است. لازم است به این امر نیز توجه داشت که الگوهای ذهنی سبب مقاومت در برابر تغییر میشود.

ماهیت سازمانهای یادگیرنده ما را به چگونگی الگوهای ذهنیمان آگاه میکند

برای تغییر الگوی ذهنی در یک سازمان، راهکارهایی پیشنهاد میشود:

  • الگوهای ذهنی دیگری بوجود آورید.

الگوهای ذهنی رسوب شده تغییر نخواهد کرد مگر اینکه راههای قدرتمند و عملی وجود داشته باشد.

  • در هیات مدیره قدرت جدیدی ایجاد کنید.

چنانچه فردی را در هیئت مدیره انتخاب کنید که ایده های نو داشته باشد قطعا بر روی بقیه اعضاء تیم تاثیرگذار خواهد بود.

  • در بین کارکنان خوداگاهی ایجاد شود.

با ترغیب افراد به توجه و تامل به افکارشان، میتونید آگاهی را به الگوهای ذهنیشون وارد کنید. (ذهن اگاهی)

  • افراد را وادار به سوال پرسیدن کنید

یکی از راههای تغییر الگوهای ذهنی ، تعامل بین افراد است به عبارتی درتعامل با دیگران، الگوهای ذهنی فرد ظاهر میشود و سوال پرسیدن نشان میدهد که به چه صورت الگوهای ذهنی در رفتار فرد تاثیر میگذارد. در نتیجه به فرد کمک میکند که  الگوی ذهنی را آگاهانه تغییر دهد.

3- ساختن ایده های مشترک (چشم انداز مشترک): برای آینده ­ی هر شرکت، چشم انداز مشترک گروهی بسیار مفیدتر از چند دیدگاه متفاوت است که سبب ترویج کارمندان خودمحور میشود. به اینصورت که بسیاری از ما دیدگاهها و الگوهای بسیاری داریم که در سازمان یادگیرنده امکان اشتراک گذاری آنها وجود دارد. برای جلوگیری از هرج و مرج نیز می توانیم چشم انداز مشترک ایجاد کنیم تا همه­ ی افراد بتوانند با توجه به آن چشم انداز، به دیدگاه مشترک برسند.

پیتر سنگه برای ایجاد دیدگاه مشترک راهکارهای زیر را پیشنهاد میدهد:

  • میبایست خودپسندی در سازمان سرکوب شود.
  • افراد به اشتراک گذاری دیدگاههایشان ترغیب شوند.
  • با گذشت زمان و به حالت طبیعی، میبایست دیدگاه مشترک رشد کند. به عبارتی دیگر اختلاف نظرها برطرف شود. این روند طبیعی در رسیدن به دیدگاه مشترک کمک میکند و باعث رشد عزت نفس در افراد میشود. اگر کارکنان احساس بی اختیار بودن کنند، نارضایتی ها افزایش پیدا میکند.
  • با طرح سوالات مناسب و کلیدی، دیدگاهها را کنترل کنید. سوالاتی از قبیل: کل کارکنان برای ایجاد چه چیزی تلاش میکنند؟ ایدئولوژی موجود درسازمان چیست؟ ایا دیدگاههای کارکنان با آرمانهای سازمان مطابقت دارد؟
  • مطمئن شوید دیدگاهها مطابق با واقعیت باشند.

تجربه ثابت کرده است سازمانهای یادگیرنده از سازمانهای غیر یادگیرنده در ایجاد دیدگاههای مشترک موفق تر هستند.

                             دیدگاه مشترک در یک سازمان نیرومندتر و قوی تر از دیدگاه شخصی است

 4- یادگیری گروهی: یادگیری گروهی تجربه و تخصص را با هم ترکیب میکند و جمع قدرتمند را بوجود می آورد.

هدف از دستیابی به یادگیری گروهی میتواند موارد زیر نیز باشد:

– به اشتراک گذاری مهارتها

– اقدام هماهنگ

– توسعه و پرورش تعاملات

– تعریف هدفی واضح و مشخص

– ترویج و اصطلاح ارتباطات

– تجارت موفق

5- تفکر سیستمی: اگر کسب و کارها مجهز به دیدگاه سیستمی باشند، افراد را ترغیب میکنند تا هر مشکل یا مساله ای را در کار خود یا سازمان میبیند به راحتی با آن برخورد نکنند، بلکه عوامل بیشتری را که  به آن مشکل مربوط میشود بررسی کنند تا از این طریق برای مشکلات درون سازمان راه حلهای بلند مدت را به جای راه حلهای کوتاه مدت استفاده کنند.

به عبارتی دیگر، تفکر سیستمی برای جلوگیری از مشکلات طولانی مدت است. این سیستم معمولا به عملکردهای ضعیف هر شرکت میپردازد. به عبارتی، باید به مسائل زیر ساختی فکر کنید تا مشکل ریشه کن شود. می توان در اکثر مواقع برای حل مشکل در سازمان از مشاور استفاده کرد. تفکر سیستمی رفع سریع مشکل را منع میکند. در تفکر سیستمی علت و معلول بسیار مهمند. گاهی یک تغییر کوچک برای یک سیستم کافی است تا خطاها و ایرادات سازمان سریعتر شناسایی و برطرف شود.

در تشکیل سازمانهای یادگیرنده، با چالشها، موانع و مسائل کاربردی مواجه میشویم که آقای پیتر سنگه در کتاب ” پنجمین فرمان”  به آنها پرداخته است .

منابع:

کتاب پنجمین فرمان  نویسنده: پیتر سنگه

کتاب سازمانهای یادگیرنده  نویسندگان: دکتر محمود نکوئی مقدم و ملیکه بهشتی فر

کتاب کشف توانمندیها   نویسندگان: مارکوس باکینگهام و دونالد او. کلیفتونی


دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “سازمان یادگیرنده Learning Organization”

  1. محمد سلمان نژاد نیم‌رخ
    محمد سلمان نژاد

    عالی بود، واقعا لذت بردم از مطالب این مقاله. امیدوارم همه سازمانها این مطالب رو سرلوحه کارهاشون بذارن.
    بیشتر مشکلات جامعه ما هم از اهمیت ندادن به آموزش و یادگیری نشات میگیره مخصوصا یادگیری گروهی و اشتراک تجربه بین کارکنان یک سازمان خیلی مهمه و عامل اصلی پایداری و ثبات هر سازمانی هست.

    1. مهناز مجیدی نوا نیم‌رخ
      مهناز مجیدی نوا

      سلام.
      ممنون از وقتی که گذاشتید و مقاله را مطالعه کردید. امیدوارم با همکاری علاقه مندان به این مبحث، آگاهی مدیران و کارکنان را در جهت رشد سازمانها بالا ببریم.
      این سایت با عنوان مددکاری فرهنگی ، برای رشد جامعه فعالیت میکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *