شناخت چرایی شخصی، چگونه در مسیر زندگی و کسب و کار به ما کمک میکند

بعضی اوقات انسان با تمام تلاشی که انجام داده و موفقیت هایی که بدست آورده است، هنوز خود را در این جهان، غریبه و دست خالی میبیند. حس میکند کار مفیدی انجام نداده است. ذهنش پر از سوال میشود که آیا تا اینجا مسیر رو درست آمده است یا نه؟

تاثیر تلاشها و فعالیت هایش در زندگی اطرافیانش چه بوده است؟ به عبارتی دیگر آیا در دنیای اطرافش تاثیرگذار بوده است؟ در حال حاضر چه، آیا موثرهست؟

در ادامه چه راهی درست است؟ آیا هدفش را درست انتخاب کرده است یا خیر؟

چند روز است که دارم به این سوالات فکر میکنم. کتابهای زیادی را زیر رو کردم و در نهایت به اسم سایمون سینک رسیدم. او یکی از خوش بین های روزگار است که به آینده ای روشن برای بشر باور دارد.

همیشه سعی میکنم ساده از تجربیات و نوشته های آدمهای خوش بین و موفق به راحتی نگذرم.  در لیست کتابها به این عنوان برخوردم” چرایی خود را بیابید  Find your Why“. نویسنده اصلی این کتاب آقای سایمون سینک، پیتر داکر و دیوید مید است . و اما چرا این کتاب در میان هجوم سوالاتی که به آنها فکر می کردم، نظرم را جلب کرد:

پیتر داکر، یکی از نویسندگان این کتاب، در یکی از سفرهای که داشتند، با فردی همسفر میشود که بیش از دو دهه از زندگیش را هر روز و هر لحظه روی حرفه اش وقت میگذارد و خستگی برایش معنی ندارد. چطور میشود فردی به مدت طولانی روی مساله ای کار کند و با خستگی های مسیرو چالشهای پی درپی، با عشق و با تمرکز بالا به فعالیتش ادامه دهد؟ برای پیتر داکر چرایی این فرد مهم بود. او عاشق کارش بود و فعالیتش همراستا با چرایی زندگیش بود.

سایمون سینک معتقد است:

یافتن چرایی خود، مسیری پر پیج و خم دارد، اما به محض شناخت آن، قادر خواهید بود که هر روز صبح  با عزمی راسخ و هدفی مشخص از خواب بیدار شوید.

انگیزه دادن به افراد می تواند هدفی باشد که هر روز تو را از خواب بیدار کرده و راهی محل کار کند. سایمون سینک انگیزه دادن به افراد را به عنوان هدف انتخاب کرد و زندگیش را با معنا دوچندان جذاب تر کرد.

راههای بسیاری وجود دارد که افراد می توانند برای یافتن چرایی خود انجام دهند. در این کتاب به چند راهکار اشاره شده است.

* یکی از راههای پیدا کردن چرایی، نگاه به گذشته و یافتن معنا از اتفاقهای گذشته زندگی است.

 برای پیدا کردن چرایی خود به سراغ تاثیرگذارترین داستانهایتان باشید. داستانهای زندگی، بخش مهمی از فرایند کشف چرایی را تشکیل میدهند. به این نکته باید توجه داشت که همه ی داستانهای خوب و بد زندگی را، چه در زمان کودکی یا بزرگسالی اتفاق افتاده است، در نظر بگیرید وبازگو کنید چرا که این داستانها و رویدادها در شکل گیری شخصیت افراد نقش مهمی ایفا میکند.

* چرخه طلایی یکی از راههای دیگریست که می توانید چرایی خود را پیدا کنید.

چرخه طلایی در کتاب ” با چرا شروع کنید” اثر سایمون سینک معرفی می شود. در این روش بیان میدارد هر فردی میل دارد کارهای خود را در سه سطح انجام دهد.

سطح اول (دایره خارجی): what تماما درباره کاری است که انجام میدهیم.

سطح دوم( دایره میانی): How به چگونگی و نحوه انجام  دادن کارمربوط میشود

سطح سوم( دایره داخلی): Why  به علت و چرایی انجام کار ربط دارد.

 هرگاه هر سه دایره همراستا باشند، برای کار خود اشتیاق پیدا میکنید.

 *راه سوم در پیدا کردن چرایی خود، نگاه کردن از بیرون به خود میباشد.

بسیاری از اوقات ما نمی توانیم خودمان چرایی خودمان را از دل داستانهای گذشته مان پیدا کنیم. در اینحالت میتوانیم از اطرافیانمون که ما را میشناسند کمک بگیریم.

یک شنونده خوب و ماهر و دقیق می تواند داستانهای مختلفی که ما تعریف میکنیم را به هم پیوند دهد حتی اگر به ظاهر به هم مربوط نمی شوند. فردی که بتواند از شما سوالات اساسی که تفکری پشت آن نهفته است را بپرسد. در بعضی مواقع نیز میتواند یادداشت برداری کند.

 در کسب و کارها نیز کشف چرایی تاسیس یک سازمان، به موسسین کمک میکند که فرهنگ سازمانی، شرح ماموریت و چشم انداز آینده خود را به خوبی تعریف کنند.

برای خیلی از ماها پیش آمده است که در سازمانی مشغول به کار شدیم که همیشه آرزوی بودن در آنجا را داشتیم اما پس از مدتی احساس آشفتگی و سردرگمی داریم و نمی توانیم براحتی کار کنیم. این نارضایتی و حس آشفتگی را می توانیم درون شرکتی که خودمان تاسیس کردیم هم داشته باشیم. دلیل بوجود آمدن این شرایط میتواند این باشد که سازمان مربوطه چشم انداز یا چرایی محکمی ندارد یا نمیتوان آنرا بوضوح احساس کرد. یکی از راه حلها در جهت پیدا کردن چرایی، تشکیل کارگاه کشف چرایی در شرکت می باشد. به این صورت که در این کارگاه از کارکنان و مدیران و موسسین دعوت میشود که خاطرات و داستانهای مختلفی در مورد کار در آن شرکت را تعریف کرده و در مورد خاطرات بیان شده تبادل نظر صورت پذیرد. آنگاه از دل تمام این جلسات، چرایی کار کردن را پیدا کرد.

همچنین میتوان برای سازمان یا شرکتهایی که سالهای دوری یک چرایی و چشم اندازی تعریف کردند که امروزه با کسب و کارشان همسو نیست و اعتباری ندارد، کارگاه کشف چرایی تشکیل داد تا کالا یا خدماتی که امروزه با چشم انداز ما همخوانی ندارد را حذف یا تغییر دهیم و به سازمان انرژی و تلاش تازه تزریق کنیم.

در این راستا دو شرکت لامارزوکو، تولید کننده دستگاههای اسپرسو، و شرکت کوئستاموراس، فروشگاه بزرگ سلف سرویس در کاستریکا را نام برد که هر دو با تشکیل این کارگاه با شرایطهای مختلف از آن بهره بردند و کسب و کارشان را بازسازی کردند.

* در رسیدن به چرایی شخصی یا چرایی کسب و کارمان، درک چگونگی ها حائز اهمیت است.

 چگونگی ها اعمالی هستند که به چرائی، زندگی می بخشند و در نتیجه بخشی حیاتی از یک فرایند گسترده تر هستند.

برای شناخت چگونگی های خود یا سازمان میتوان به کارهای روزانه که انجام میدهیم توجه کنیم و چگونگی های خود را بیرون بکشیم. به طور مثال یک مشتری به دیوید و پیتر مراجعه کرد و درخواست کرد که به علت کمبود وقت میخواهد کارگاهی که یک روز کامل زمان میبرد، را در 4 ساعت برگزار کند و همچنین تعداد بیشتری از تعداد پرسنلش از آن کارگاه بهره ببرند. با توجه به اینکه دیوید میداند که چگونه نواوری کند و پیتر هم می دانست که چگونه ساده سازی انجام دهد، با همکاری هم توانستند کارگاهی با کیفیت بالا و در زمان مشخص شده ترتیب بدهند و در کارشان موفق شوند.

به عبارتی با آگاهی از چگونگی انجام دادن کارهای افراد، میتوان وظایف را تقسیم بندی کرد و به بهترین نحو با آنها همکاری کرد تا هر چالشی منجر به موفقیت گردد.

اگر ما از هسته اصلی چگونگی برخوردهایمان آگاهی داشته باشیم، موجب خوداگاهی میشود و میتوانیم فرصتهای اطرافمان را ببینیم.

به طور مثال میبینیم که یکی از نویسندگان این کتاب، سایمون سینک، با دانستن دیدی بلند مدت به حل مسائل و توجه کم به دستیابی سریع به سود، میتواند فرصتهایی را که با چرایی یا اهداف کلی او هم سو هستند، بشناسد.

با آشنایی از چرایی و چگونگی خود میتوانیم آینده بسیاری از همکاری ها را حدس بزنیم. به طور مثال اگر دو دوست بخواهند کاری را شروع کنند اولویت و دغدغه یکی از آنها رشد مردم و جامعه باشد در صورتیکه دیگری سوداوری بالا و سریع اولویتش باشد، آنگاه میتوان متوجه شد که این شراکت هیچگاه به موفقیت نخواهد رسید و چه بسا بعد از گذشت چند ماه از هم جدا میشوند.

 چرایی پیتر داکر از قول خودش، یاری رساندن به دیگران برای انجام کارهای خارق العاده است که برای رسیدن به این چرایی تعدادی چگونگی برای رسیدن دارد از جمله ایجاد مرزهای جدید، خلق روابط مستحکم، ساده گیری و تمرکز بر آنچه واقعا مهم است.

 * پس از مشخص کردن چرایی و درک چگونگی های زندگی، نوبت به اشتراک گذاری چراها با اطرافیانمان میرسد.

به عبارتی شناخت چرایی ها و چگونگی موثر نخواهد بود مگر آنکه با دیگران به اشتراک بگذاریم تا دیگران از آنها آگاه شوند و ما نیز با چرایی و چگونگی آنها آشنا شویم. مزیت اشتراک گذاری میتواند چندین مورد باشد از جمله انگیزه دادن به افراد تا به چرایی ها و چگونگی های خود وفادار بمانند و هرچه سریعتر مقاصد خود را عملی کنند.  لازم به ذکر است گاهی بعضی از چرایی های فردی برای دیگران بی معنی می باشد و درکی از آن ندارند و چه بسا شاید چرایی های فرد را به تمسخر بگیرند و تعبیر سوء کنند. لذا بهتر است بعضی از چرایی های خود را به طور عملی نشان دهید.

اگر در کسب و کار میخواهید چرایی و چگونگی خود را حفظ کنید و در فرهنگ سازمانتان بگنجانید، بهتر است همیشه به بیانیه ماموریت خود رجوع کنید. اینکار مزیتهایی برای رشد و تعالی سازمانتان به همراه دارد از جمله:

  • میتوانید براحتی تشخیص دهید چه زمانی تولید محصول یا خدمات ارائه شده خود را متوقف کنید چرا که مناسب چیستی و چگونگی شما نیست.
  • در هنگام استخدام نیروی انسانی، می دانید که باید به دنبال چه چیزی باشید و اگر چرایی یک متقاضی کار با چرایی سازمان هم سو نباشد، استخدام را متوقف کنید.
  • می توانید به بهترین و موثرترین شیوه در سازمان برنامه ریزی کرده و به کارمندان خود بر اساس چرایی خودشان وظایفی را محول کنید

با توجه به توضیحات فوق الذکر، نتیجه میگیریم که هر چه افراد، با چرایی یکدیگر آشنا باشند و آنها را بشناسند همچنین چگونگی های یکدیگر را درک کرده باشند، همگی از منظر شخصی و حرفه ای به تعالی خواهند رسید.

در آخر، مطالعه این کتاب را توصیه میکنم و منتظر نظرات، برداشتها و پیشنهادهایتان هستم.

منبع:

کتاب “چرایی خود را بیابید”       اثر: سایمون سینک-دیوید مید- پیتر داکر


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *